در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 16 دی 1402، ساعت 04:24

شعر امام رضا (ع) دستی که خورده بر حرمت بال میشود هر دل شکسته پیش توخوشحال میشود هرگاه میروم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال میشود

کبوترای حرمت ، پر می زنن سوی بهشت
از حرم تو می رسه ، به عاشقا بوی بهشت

مرغ دلا پر می زنه ، بالای گلدسته ی تو
همیشه تُو حریمته ، زائر دل خسته ی تو

دل حرم یاد توِه، طالب امداده توِه
هر کی اسیر تو بشه ، کفتر آزاد توِه

توی رواق عشق تو ، کفتر دل پر می کشه
تا آسمون ضریحت ، بال می زنه سَر می کِشه

تا لب سقا خونه و ، صحن و سرای تو میره
میاد تُو ایوون طلات ، ذکر رضا رو می گیره

میاد می افته دم در ، رو خاک پای زائرات
اینقده پرپر می زنه ، تا این که جون بده برات

هر کی برا تو جون بده ، به عشق تو زنده میشه
کسی که عاشقت باشه ، نمی میره تا همیشه

محبّتِ زندگیه ، معرفتت آب حیات
چه خوبه که هستی ما ، همه ش بشه نذر چشات

تا گوشه چشمی کنی و ، به سوی ما نگاه کنی
نگاه به این گداهای ، غریب و بی پناه کنی

آب حیات مهمونه تُو ، پیاله ی سقا خونَه ت
قسم به نام مادرت ، نمیرم از در خونَه ت

پیچیده تُو هفت آسمون ، صحبت جود و کرمِت
بهشت میاد زیارتِ صحن و سرا و حرمِت

جبرئیل و جمع ملک ، زائر بارگاهتن
ای ضامن آهو همه ، نشسته در پناهتن

تویی غریب الغربا ، ماهم غریبیم به خدا
به بی کَسا مدد کن ای ، رضا معین الضعفا

پنجره فولادت کجاست ، دلم گرفته زمزمه
فدای غربتت بِشم ، رضا عزیز فاطمه

 

شعر امام رضا (ع) دستی که خورده بر حرمت بال میشود هر دل شکسته پیش توخوشحال میشود هرگاه میروم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال میشود

ویراستار مدرسه
مناسبت ها
16 دی 1402، ساعت 04:24۲۰ دقیقه مطالعه

کبوترای حرمت ، پر می زنن سوی بهشت
از حرم تو می رسه ، به عاشقا بوی بهشت

مرغ دلا پر می زنه ، بالای گلدسته ی تو
همیشه تُو حریمته ، زائر دل خسته ی تو

دل حرم یاد توِه، طالب امداده توِه
هر کی اسیر تو بشه ، کفتر آزاد توِه

توی رواق عشق تو ، کفتر دل پر می کشه
تا آسمون ضریحت ، بال می زنه سَر می کِشه

تا لب سقا خونه و ، صحن و سرای تو میره
میاد تُو ایوون طلات ، ذکر رضا رو می گیره

میاد می افته دم در ، رو خاک پای زائرات
اینقده پرپر می زنه ، تا این که جون بده برات

هر کی برا تو جون بده ، به عشق تو زنده میشه
کسی که عاشقت باشه ، نمی میره تا همیشه

محبّتِ زندگیه ، معرفتت آب حیات
چه خوبه که هستی ما ، همه ش بشه نذر چشات

تا گوشه چشمی کنی و ، به سوی ما نگاه کنی
نگاه به این گداهای ، غریب و بی پناه کنی

آب حیات مهمونه تُو ، پیاله ی سقا خونَه ت
قسم به نام مادرت ، نمیرم از در خونَه ت

پیچیده تُو هفت آسمون ، صحبت جود و کرمِت
بهشت میاد زیارتِ صحن و سرا و حرمِت

جبرئیل و جمع ملک ، زائر بارگاهتن
ای ضامن آهو همه ، نشسته در پناهتن

تویی غریب الغربا ، ماهم غریبیم به خدا
به بی کَسا مدد کن ای ، رضا معین الضعفا

پنجره فولادت کجاست ، دلم گرفته زمزمه
فدای غربتت بِشم ، رضا عزیز فاطمه