در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 14 مهر 1400، ساعت 05:25

صف صبحگاهی فاطمی

دعا و نیایش صبحگاهی

 

پــروردگارا . . .

در ثانیه های ناامیدی ، پاهایم ،

از حرکت می‌ایستند ؛

دلم از خواستن تهی میشود ؛

اما دستانم باز هم به سمت توست . . .

 خدای من . . . 

تا تو را دارم و دلی که صدایت میزند ؛

نا امید نخواهم بود.

میدانم همیـن روزها مثل همیشه ،

نگاه مهربانت مرهم 

خستگی هایم خواهد شد . . . 

مهربان من...

می دانم که تو فراموشم نکرده ای ؛

همین روزها باز هم، 

مات و مبهوت تمام نشانه هایت میشوم.

نشانه هایی که آرام می کنند دلم را . . . 

خدایـا . . .

من صدایت می زنم چرا که 

جز خودت هیچکس را 

گره گشای مشکلاتم نمیدانم.

من "تو" را دارم و دلی که .

یقین دارد به بودنت . . . 

یقینی که آرامم می کند : 

یقین دارم خـدایم مرا رهـا نخواهد کرد

صف صبحگاهی فاطمی

ویراستار مدرسه
متون زیر اسلایدر
14 مهر 1400، ساعت 05:25۲۰ دقیقه مطالعه

دعا و نیایش صبحگاهی

 

پــروردگارا . . .

در ثانیه های ناامیدی ، پاهایم ،

از حرکت می‌ایستند ؛

دلم از خواستن تهی میشود ؛

اما دستانم باز هم به سمت توست . . .

 خدای من . . . 

تا تو را دارم و دلی که صدایت میزند ؛

نا امید نخواهم بود.

میدانم همیـن روزها مثل همیشه ،

نگاه مهربانت مرهم 

خستگی هایم خواهد شد . . . 

مهربان من...

می دانم که تو فراموشم نکرده ای ؛

همین روزها باز هم، 

مات و مبهوت تمام نشانه هایت میشوم.

نشانه هایی که آرام می کنند دلم را . . . 

خدایـا . . .

من صدایت می زنم چرا که 

جز خودت هیچکس را 

گره گشای مشکلاتم نمیدانم.

من "تو" را دارم و دلی که .

یقین دارد به بودنت . . . 

یقینی که آرامم می کند : 

یقین دارم خـدایم مرا رهـا نخواهد کرد